می رود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا
از دو سویت می رود، این ور گدا، آن ور گدا!
گر دهی کمتر زده تومان حسابت می رسد
می کند گردن کلفتی، می کشد خنجر گدا!
با صدای دلخراشش ضجه مویه می کند
راستی در ضجه مویه می کند محشر گدا!
لعن و نفرین می کند گر قلب او را بشکنی
می کند محرومت از سرچشمة کوثر گدا!
بر تو می چسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویی من ندارم، کی کند باور گدا؟!
هست دایم باخبر از قیمت ارز و طلا
داند از هر شخص دیگر نرخ را بهتر گدا!
گر روی در خانه اش، اطراف شمران یا ونک
دست کم دارد سه تا منشی، دو تا نوکر گدا!
در صف بنزین اگر با او بد اخلاقی کنی
می کند لاستیک ماشین ترا پنچر گدا!
گر گدایان را برای پول در یک صف کنی
صف کشد از شرق ری تا غرب بابلسر گدا!
بهر خارانیدن ران چون بری دستی به جیب
با هیاهو می رسند از راه، یک لشکر گدا!
خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
می شود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!
ابوالفضل زروئی نصرآباد
بازدید د?روز: 0
کل بازدید :100553
طنز کلامی
طنز تصویری
عهد عتیق ( تورات )
نامه های بچه ها به خدا
نیایش
از متون ایران باستان
ادبی
اجتماعی
هنری
از نهج البلاغه
کامپیوتر
متفرقه
زمستان 1385
پاییز 1385